۱- من می ترسم. از تنها شدن می ترسم. از دوباره تنها شدن می ترسم.

۲- پیکاسو: هنر هیچ گاه پاکدامن نیست. ما به پاکدامنان و به آنهایی که آمادگی پذیرش آن را نداشته باشند هیچ گاه اجازه ی تماس یافتن با آن را نمی دهیم. آری هنر خطرناک است. و اگر پاکیزه باشد هنر نیست.

۳- وليعصر، چماق به دستان، موتور سواران، پيرمرد و پيرزني كه از زير پل كه رد شدند چشمانشان قرمز و پف كرده و اشك آلود بود و پسري يك سيگار دستشان داد، تيمسار كه نگراني ِ ساكتش توي ذهنم جا خوش كرده است.

صبح خيابان گز كردن، شب مهماني ، صبح ترس و  پيچيدن توي كوچه هاي فرعي، شب گودباي پارتي، شب بوق بوق بوق ِ ممتد توي خيابان، صبح دفتر استاد و طرح پايان نامه، شب فووارد كردن ايميل ها ، صبح ...